، تا این لحظه: 22 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

ریحانه النبی

عزت نفس

عزیز دلم  کوچولوی مامان اعصابم خیلی خورده   از بعضی تبعیض ها از بعضی  ............ ادم نمی تونه هر حرفی هم بزنه اما من به خدا واگذارشون کردم  و حقم رو ترجیح می دم توی اون دنیا بگیرم چون حداقل  چند هزار تومان ارزش اینو نداره که خودم رو به خاطرش کوچیک کنم و عزت نفسم رو خورد کنم  خدایا کمکم کن تا بتونم به کشورم و به دینم خدمت کنم نمی تونم خیلی چیز ها رو بنویسم  اما خدایا  هر کس لیاقتش رو داره به پست و مقام برسون و هرکس نداره تو خودت بهش رحم کن و از گردونه قدرت خارجش کن این عکس هم اصلا ربط به موضوع نداره اما دلم خواست بزنم  مامان جان کی میای پیشم خیلی دوستت دارم  و دارم پر پر می زنم بر...
24 مرداد 1391

محاسبه و مراقبه

دلبندم  عزیز دلم  دیشب با بابایی رفتیم احیا مهدیه امام حسن مجتبی ( علیه السلام) خدا رو شکر خدا طلبیده بود الحمد لله حاج سعید حدادیان هم که ماشآلله  کم نمی یاره اینقدر نفس داره و اینقدر اشک که خیلی ها کم میارند  ازجمله خود من دیگه اخرش اشک چشمم خشک شده بود که می دونم از از بی لیاقتی ام هست    و اما هیئت   خیلی وقته حرفی نزدیم ازش  خیلی در موردش فکر می کنم  و نمی دونم از کجا شروع کنم دوست دارم  همه ی بچه ها یه بار هم که شده دور هم جمع بشن البته کار خیلی سختیه چون  هر کس یه طرف دنیاست اما در دنیای مجاز ی می شه کار ی کرد  بچه ها پیشنهادات خودتون رو بدید و هر کس نظری داره بگه می ...
22 مرداد 1391

شهادت

سلام عزیز دلم  دلبندم کلی برات حرف دارم   می خوام دیگه اونی که هستم نباشم می خوام عزم و اراده ام رو قوی کنم برای بهتر شدن برای بندگی بهتر  دیشب صحبت های مادر شهیدان فرجوانی خیلی متاثرم کرد  خیلی ناراحت شدم  از این همه غفلت از این همه رخوت و سستی   چه طور یه عده می شن حاج اسماعیل فرجوانی که روز شهادتش رو هم می دونه و مادرش رو اماده می کنه   اما ما کجائیم توی کدوم  روزمره گی به خواب غفلت رفتیم و از بهترین سرمایه زندگیمون  یعنی عمرمون  استفاده کافی رو نمی بریم  و همین طور در حال گذر به  چی هستیم  به کجا چنین شتابان دنبال چی هستیم به چی می خوایم برسیم  یعنی خدایا عاق...
19 مرداد 1391

سالگرد ازدواج

 دلبندم 19 مرداد سالگرد ازدواجمونه  روزی که فکر می کنم خدا نظر لطفشو بهم خیلی بیشتر از قبل بهم داشت  همیشه خدارا شکر می کنم که همسر مهربان و دلسوز و با ایمانی خدا بهم داده  و اون رو از لطف امام حسین(علیه السلام) می دونم  خدایا شکرت ممنونم  نمی دونم چی  براش بخرم می خوام سوپرایزش کنم  خیلی کفش احتیاج داره اما خب نمی شه  که من تنهایی براش بخرم تازه دوست دارم براش یه کیف چرم هم بخرم نمی دونم پولم می رسه یانه اخه خیلی گرونه اما خیلی خوشحال می شه دوست دارم یه جشن حسابی هم بگیرم اما شهادت مولام امیر المومنین (علیه السلام ) هست  اما فکر کنم خریدن هدیه مشکلی نداشته باشه ان شا ءالله در پناه خدا بتونیم...
17 مرداد 1391

هیئت محبان حضرت زهرا(سلام الله)

عزیز دلم دیشب بابایی اومد پیشم خیلی دلم براش تنگ شده بود و با هاش برام عیدی ماه رمضا ن رو برام اورد از طرف مامان بزرگ مهربونت ( یعنی مادر شوهرم) خیلی دوستشون دارم ان شاءالله خدا بهشون سلامتی و عزت بده  دیگه قراره امروز بعد از 6 روز بریم خونه خودمون اخه من تو این چند روز خونه ی مامان بودم  خیلی ناراحتم خیلی  ، آخه امروز روز 18 ماه مبارک رمضانه  و  و امشب شب قدر و من هنوز اندر خم یک کوچه ام خدایا کی منو برای خودت می بری و برای خودت انتخاب می کنی  خسته شدم از این همه دوری  از این همه غفلت  از این همه روز مره گی  یعنی روزی میشه که بهم افتخار کنی و جلوی فرشته هات بهم مباهات کنی  یا خدای نکرده ...
17 مرداد 1391

توکل باید کرد

دلبندم عزیز دلم   بابایی  الان 6 روزه  که ندیدمش اخه رفته اهواز دلم براش خیلی تنگ شده  عزیز دلم اون هم خیلی دوستت داره اما به روی خودش نمی یاره  که من اذیت نشم و مدام بهم میگه توکل کن به خدا  بسپارش به خدا راست میگه اما ما ادم ها مشکلمون اینه که فکر می کنیم ایمان داریم اما موقع عمل که میشه اون موقع هست که خودمون رو نشون می دیم خدایا  بهم تقوی بده  تنها چیزی که می تونه ارومم کنه و من رو به خودت نزدیک کنه  خدایا قلبم رو به خودت مطمئن کن دوستت دارم و ازاینکه من رو مورد عنایت و لطفت قرار دادی ممنونتم می دونم تو هم منتظری بیای تو دلم  عزیزم تو قلبت پاکه و به خدا نزذیک تری برا مامان بابا دع...
16 مرداد 1391

بسم الله

سلام  به نام مهربانترین عالم  که خیلی دوستش دارم راستش این اولین دلنوشته ام هست که می خوام بنویسم نمی دونم از کجا خاطراتم رو شروع کنم اما این وبلاگ را بانام مادرم حضرت زهرا (سلام الله ) شروع کردم تا ادامه دهنده راهش با شم نمی دونم می تونم یا  نه اما با یاری  او بسم الله ثبت خاطراتی برای ورود فرزند دلبندم که عاشقانه دوستش دارم   و ان شاءالله مورد نظر و لطف اهل بیت قرار بگیره  و در سایه رحمت الهی بزرگ شود و پرورش یابد و سربازی از سربازان ولایت امام عصر (عج) باشد به امید ان روز که شرمنده مولایم نباشم عزیزکم دوستت دارم و منتظر ورودت هستم ...
16 مرداد 1391
1